سفارش تبلیغ
صبا ویژن

رد پای خداوند

دیشب رویایی داشتم خواب دیدم که بر روی شنها راه می روم همراه با خود خداوندو بر روی پرده شب .تمام روزهای زندگیم را مانند فیلمی می دیدم. همانطور که روز به روز از زندگی گذشته ام را نگاه می کردم ،دو رد پا بر روی پرده ظاهر شد یکی از آن من و یکی ار آن خداوند. راه ادامه داشت تا تمام روزهای همراهی خاتمه یافت.آنگاه ایستادم و به عقب نگاه کردم . در بعضی جاها فقط یک رد پا وجود داشت. اتفاقاً آن محل ها مطابق با سخت ترین روزهای زندگیم بود. روزهایی با بزرگترین رنج ها ،ترس ها ، دردها و ....

 آنگاه از او پرسیدم : «خداوندا! تو که به من گفتی که در تمام ایام زندگیم با من خواهی بود ومن پذیرفتم که با تو زندگی کنم  ! به من بگو چرا در آن لحظات دردآور مرا تنها گذاشتی ؟»

خداوند پاسخ داد:« من تو را دوست دارم و به تو گفتم که در تمام سفر با تو خواهم بود . من هرگز تورا تنها نخواهم گذاشت، حتی برای لحظه ای. هنگامی که در آن روزها یک رد پابر روی شن دیدی ،من بودم که تو را به دوش می کشیدم.»

            

              اگر تنهای تنهایان شوم باز هم خدا هست او جانشین همه نداشتنهای من است.« دکتر علی شریعتی»

میدونید دوستان من خدا رو خیلی دوسش دارم و به عمق تمام این مطالبی که براتون نوشتم، رسیدم .بهتون پیشنهاد میکنم یه لحظه شما هم چشماتونو ببندید و خیلی عاشقانه بهش فکر کنید .متوجه میشید که واقعا دوست داشتنیه واگه نداشتیمش با این مشکلاته عجیب و غریب هزارباره دیونه میشدیم.این طور نیست؟